زبانحال امام سجاد علیه السلام در هنگام شهادت
شاعر : محمود ژولیده
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل
منكه عمری در تب و تاب مرارت سوختم چون شب شام غریبان در حرارت سوختم
بعد بابای غریب و بی كس و مظلوم خود مثل عمه زیر زنجــیــر اســارت سوخـتم
از حرم تا قتلگه با كـعـب نی كردم عبور اولیــن زائر منـم كز این زیــارت سوختم
سوخـتـم بابا چو بر نعشت نگــاهی دوختم بر شكـاف زخـم های بی شمــارت سوختم
جسم خونینت که دیدم جان به لب گشتم دمی بر تن بی سر و جسم بی مــزارت سوختم
از همان روزی كه میكردی سفارش عمّه را تا كنون بر خواهر شب زنده دارت سوختم
نعش ها دیدم به صحرا رأس ها دیدم به نی هم به هـفـتاد دو و هجــده بهــارت سوختم
گاه دیدم غارت خلخال و گــاهی گـوشوار گــاه بهر دختــر بی گــوشــوارت سوختم
سِیلِ سیلی در اسیری سهم اهل البـیت شد بــارها از دست های با مهــارت ســوختم
حربۀ كوفی هجوم و قتل و غارت بود و بس از هجــوم بی حیـا هنگام غــارت سوختم
مجــلس ابن زیــاد و مجلس شــومِ یــزیــد كرد بر ناموس حق دشمن اشارت سوختم
خویش را پیروز میدانست و ما را در شكست پیش بیگانه ز كــذب این بشــارت سوختم
عمه ام را خارجی خواندند و خود را اهل دین در میان دشمنــان در آن امــارت سـوختم
تا دم مرگم برایت گریه كردم صبح و شام نهضتی كــردم به پا حالا كنــارت سوختم
|